Panshel world

ساخت وبلاگ
سرما نخورده‌ام بلکه سرما من را خورده است . و الان دارم در معده‌ی سرما تجزیه می‌شوم . به پلک‌هایم وزنه‌ آویزان شده . دندان‌هایم تیک‌تیک روی هم ضرب گرفته‌اند . زیر پتو مچاله‌ام و از این حرف های تکراری.از زیر پتو کله‌ام بیرون است و از پنجره به آسمانِ خالی نگاه میکنم . نه خورشید دارد نه ماه دارد نه ستاره و ابر و نه حتی پرنده ای که بال‌زنان آن را طی کند . امروز رنگ آسمان هم یک جوری پریده که انگار او را هم سرما خورده است .حس فیلسوف پیری را دارم که فهمیده چیزی به نام "دست‌آورد" نداشته . تمام آنچه عایدش شده دانستن "دست‌نیافتنی" هاست انگار که او زیسته که زیستن را نفهمد . بیخیال پیچیده شد . سرما این روزها خیلی پرخور شده . Panshel world...ادامه مطلب
ما را در سایت Panshel world دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : panshelworld بازدید : 89 تاريخ : شنبه 3 دی 1401 ساعت: 18:53

یکی از بدترین روز های سال برای من همینه از صبح بدجوری غمگینم کمی گریه کردم رفتار عصبی نسبت به بقیه از خودم نشون دادم و دقیق بخوام بگم حال سگ ولگردی رو دارم که یه پاش میلنگه و داره واسه خودش از گوشه‌ی کوچه رد میشه که یه دخترک صداشو نازک میکنه و میگه :«واااای عزیزم نگاش کن» همینقدر مسخره . آخه تولد؟ برای چنین موجودیت ننگینی به من تبریک گفته میشه ؟

Panshel world...
ما را در سایت Panshel world دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : panshelworld بازدید : 97 تاريخ : شنبه 3 دی 1401 ساعت: 18:53

برای روزهایی خاکستری

برای پوشیدن لباس‌های روشنی که روی پوست تیره‌ت بیشتر خودنمایی میکنه

برای کشیدن موهاش و شنیدن صدای جیغ جیغ کردنش

برای زمین خوردن و تو جمع ضایع شدن

برای خجالت کشیدن از جوراب پاره

برای خشتک پاره ، شورتِ زردِ گل‌گلی

برای تو ، آره ، خودِ خاک بر سرِ شعار دهنده‌ت .

Panshel world...
ما را در سایت Panshel world دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : panshelworld بازدید : 89 تاريخ : شنبه 3 دی 1401 ساعت: 18:53